صهیونیست ها در قفقاز بدنبال چه هستند؟-راهبرد معاصر
واکنش روسیه به تصمیم آمریکا برای استقرار سامانه موشکی در آلمان سید حسن نصرالله: هدف غرب لطمه زدن به ارزش‌های مرتبط با جهاد، شهادت و مقاومت بود واکنش ایران به ادعای استفاده از تسلیحات تهران توسط یمن آمریکا تحریم‌هایی را علیه رژیم صهیونیستی اعمال کرد طعنه رهبر انصارالله به فرار ناو آمریکایی: شما از شیر غران، گریخته‌اید، نه یک موش! نتانیاهو: هر توافقی باید به اسرائیل اجازه دهد به جنگ بازگردد موافقتنامه جامع همکاری ایران و روسیه بزودی امضا می‌شود استقرار سفیر جمهوری آذربایجان در تهران در آینده نزدیک حماس: تاکنون هیچ خبر جدیدی درباره مذاکرات به ما داده نشده است سرنگونی پهپاد رژیم صهیونیستی در شمال نوار غزه قالیباف و پوتین دیدار کردند سرویس اطلاعات خارجی روسیه: واشنگتن به دنبال جایگزین برای زلنسکی است وضعیت زندانیان ایرانی محور گفت‌وگوی سفیر ایران و معاون وزیر دادگستری ترکیه واکنش کرملین به بیانیه پایانی نشست ناتو قرارداد یک میلیارد دلاری مراکش با رژیم صهیونیستی در بحبوحه جنگ در غزه

صهیونیست ها در قفقاز بدنبال چه هستند؟

برقراری مناسبات دیپلماتیک میان تل آویو و ایروان موجب شده تا تحلیلگران منطقه ای به پیامدهای این رخداد بر مناقشه قره باغ و موضع احتمالی ایران در قبال این رخداد پرداخته و آن را نشانگرِ آغازِ احتمالی تحولی شگرف در مناسبات منطقه ای ارزیابی نمایند.
تاریخ انتشار: ۱۰:۵۵ - ۰۹ مهر ۱۳۹۹ - 2020 September 30
کد خبر: ۶۰۹۳۸

صهیونیست ها در قفقاز بدنبال چه هستند؟

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ با اتمام جنگ جهانی دوم در سال 1945، فضا برای تاسیس نظامی دو قطبی در جامعه بین المللی فراهم گردید. از همین رو از سال 1945 تا 1990 (فروپاشی شوروی)، ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی متاثر از فضای یاد شده، در اقصی نقاط جهان به مقابله با یکدیگر پرداخته و مبادرت به یارگیری بین المللی نمودند. اشغال سرزمین های فلسطینی در سال 1948 توسط صهیونیست ها و آغاز رویارویی اعراب با اسرائیل را می توان از نقاط عطف و رویارویی دو بلوک قدرتمند جهانی دانست. رخدادی که در آن ایالات متحده آمریکا به حمایت تام و تمام از موجودیت اسرائیل پرداخته و اتحاد جماهیر شوروی؛ علی رغم رای مثبت این رژیم به تاسیس اسرائیل در شورای امنیت و سازمان ملل متحد، جانب فلسطینی ها و اعراب را گرفت.


رژیم اسرائیل بدلیل دشمنی دیرینه صهیونیست ها با اعراب و جهت تحرکات بین المللی اش مبتنی بر تئوری بن گوریون، به نزدیکی با کشورهای غیر عرب منطقه پرداخت. از همین رو تلاش نمود تا روابطی حسنه با ایران، ترکیه و اتیوپی برقرار نمایند. دولت های حاکم بر تهران و آنکارا نیز بدلیل رقابت های منطقه ای، به استقبال از پذیرش اسرائیل پرداختند.


فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی را می توان نقطه ی عطفی در مجادله اعراب و اسرائیل بشمار آورد. با فروپاشی شوروی، قریب به یک میلیون یهودی شوروی به اسرائیل کوچ کرده و عملا زمینه تضعیف موقعیت فلسطینی ها در منطقه مهیا گردید. امری که به برقراری گفتگوهای صلح مادرید و اسلو منجر گردید. در این میان صهیونیست ها به ارتباط گیریی با اقمار پیشین شوروی مبادرت ورزیده و تلاش نمودند با نفوذ در کشورهای استقلال یافته، زمینه شکست انزوای خویش توسط اعراب را فراهم آورند.


فروپاشی شوروی اما با وقوع جنگی خونین در قفقاز همراه بود. جنگی که در آن، ارمنستان و جمهوری آذربایجان بر سر منطقه مورد مناقشه قره باغ به جنگی چندساله پرداخته و زمینه مداخله برخی قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای را در قفقاز فراهم آورند. جمهوری اسلامی ایران در این مجادله اگرچه در ابتدا به حمایت از جمهوری آذربایجان پرداخت، اما نهایتا به حامی مستحکم ارمنی ها تبدیل شد. همین مسئله موجب شد تا رژیم صهیونیستی بدلیل دشمنی با ایران و جلب نظر ترکیه به عنوان متحد خویش در منطقه، به حمایت تام و تمام از جمهوری آذربایجان پرداخته و میلیون ها دلار سلاح به این کشور بفروشد.


با اعلام استقلال کشورهای تازه تاسیس قفقاز، ارمنستان کوشید تا بواسطه نفوذ تاریخی و دیرینه ارامنه در اماکن مذهبی بیت المقدس، به برقراری رابطه کامل دیپلماتیک با اسرائیل مبادرت ورزد، امری که با سردی رفتار صهیونیست ها روبرو شد. اسرائیل با استقلال کشورهای منطقه قفقاز، سفیری را عازم تفلیس گرجستان نمودند، سفیری که موظف بود تا دورادور، مصالح اسرائیل در ارمنستان را نیز پیگیری نماید. ارمنی ها نیز دست به اقدام مشابهی زدند و سالوگ مومیچیان، از ارامنه ساکن در بیت المقدس را به عنوان کنسول افتخاری خویش در اسرائیل تعیین نمودند.


گذر زمان نیز موجب ترمیم روابط طرفین نشد. ارتباط تنگاتنگ رژیم صهیونیستی با جمهوری آذربایجان و روابط مستحکم تهران با ایروان را می توان از عوامل اصلی این رخداد قلمداد کرد. کِنِسِت اسرائیل نیز در این مسیر و علی رغم خواست ارمنیان، با پذیرش مسئله نسل کشی ارامنه توسط امپراطوری عثمانی در خلال جنگ جهانی اول صراحتا مخالفت نمود.


بررسی تحولات فی مابین در ماه های اخیر، گویا حکایت از وقوع دگرگونی در روابط ایروان با تل آویو دارد. سفر چندی پیش رابرت کوچاریان نخست وزیر پیشین ارمنستان به سرزمین های اشغالی، تعیین آرمِن ملکونیان سفیر ارمنستان در قاهره به عنوان سفیر آکردیته ارمنی ها در اسرائیل و سرانجام تاسیس سفارت خانه این کشور در تل آویو همگی حکایت از ترمیم روابط ارمنستان با اسرائیل داشت. صهیونیست ها نیز در اقدامی مشابه مبادرت به تعیین سفیری برای ارمنستان نمودند، سفیری که می بایست در منطقه ارمنی نشین بیت المقدس سکنی گزیده و سالی چندمرتبه جهت پیگیری مصالح صهیونیست ها به ارمنستان سفر نماید.
در ادامه به بررسی عوامل دگرگونی در روابط ارمنستان با رژیم صهیونیستی می پردازیم.


تیرگی روابط تل آویو-آنکارا

خصومت ارامنه و تُرک ها مشکلی مربوط به ماه ها و سالهای اخیر نبوده و قدمتی بیش از یک قرن را در کارنامه خود دارد. مناقشه قره باغ و وقوع جنگی خونین میان آذری ها با ارمنی ها و حمایت ترکیه از طرف آذری، بر میزان خصومت ها میان طرفین افزود.


نزدیکی مفرط اسرائیل با جمهوری ترکیه را می توان از عوامل کلیدی تیرگی روابط ارمنستان با رژیم صهیونیستی قلمداد نمود. با این حال و با بررسی تحولات یک دهه اخیر به ویژه پس از حمله اسرائیل به نوار غزه در سال 2008، و تشدید حمایت دولت رجب طیب اردوغان از گروه حماس در باریکه غزه، روابط میان اسرائیل و ترکیه رو به سردی گذارد. اعزام کشتی مرمره به نوار غزه و برخورد خشونت آمیز اسرائیل با کشتی یاد شده را می توان سرآغاز جدال میان طرفین دانست. مواضع متفاوت دوطرف در رابطه با تحولات جهان عرب بویژه پس از وقوع بیداری اسلامی و حمایت ترکیه از اخوان المسلمین در مصر و حمایت صهیونیست ها از دولت کودتاگر عبدالفتاح السیسی بر دامنه تعارض ها افزود. جدالی که در ادامه به رویارویی غیر مستقیم طرفین در مناقشه لیبی، قبرس، یونان، لبنان، سرزمین های فلسطینی و... تبدیل شد. تیرگی روابط طرفین تا بدان جا رسید که عملا اردوغان و دولتش به مقری امن برای اظهارات ضدصهیونیستی تبدیل شدند. مواضع تند و تیز اردوغان در قبال به رسمیت شناختن اسرائیل از سوی امارات و بحرین را می توان گواهی بر صحت این مسئله دانست.


فضای فوق موجب شده تا صهیونیست ها اندک اندک به دگرگونی مواضع خویش در قفقاز بیاندیشند، امری که به منزله اعمال فشار بر طرف تُرک قلمداد می شود. اعلام آمادگی اسرائیل برای تلطیف روابط با ارمنستان نیز با استقبال گرم ارمنی ها همراه بوده است. برقراری مناسبات حسنه به عملا کاهش حمایت تسلیحاتی صهیونیست ها از جمهوری آذربایجان خواهد انجامید، امری که به تقویت موقعیت ارمنی ها در قفقاز و منطقه خواهد انجامید.


نفوذ دیرینه ارامنه در سرزمین های اشغالی

منطقه شامات و بویژه فلسطین امروزی از دیرباز شاهد حضور مسیحیان بوده است. از شهر بیت لحم و کلیسای معروف آن به نام کلیسای مهد به عنوان زادگاه عیسی بن مریم نام برده می شود. با وجود اشغال سرزمین های فلسطینی توسط رژیم صهیونیستی و مهاجرت جمع کثیری از فلسطینی های مسلمانان و مسیحی از این منطقه، همچنان اقلیتی قابل توجه از مسیحی ها اعم از ارامنه، کاتولیک و مارونی در کرانه باختری، بیت المقدس و سرزمین های اشغالی سکونت دارند.


از محله ارمنی نشین بیت المقدس به عنوان بزرگترین بخش مسیحی نشین این شهر تاریخی نام برده می شود. اغلب کلیساهای معروف این شهر تحت کنترل ارامنه بوده که از نفوذ بالایی در بیت المقدس برخوردارند. به واقع ارمنی ها از ده ها قرن پیش و از آغاز رسمیت مسیحیت در امپراطوری روم، در این شهر نمایندگی داشته و نقش بسزایی در جنگ های صلیبی ایفا نموده اند. از دولت شهریاران ارمنی کلیکیه در جنوب ترکیه امروزی به عنوان نزدیکترین دولت مسیحی به بیت المقدس نام برده می شود که در خلال جنگ های صلیبی نقشی فعال ایفا نمود.


نفوذ تاریخی ارمنی ها در سرزمین های اشغالی، و وجود اماکن مقدسه آنان در کرانه باختری و سرزمین های اشغالی موجب تمایل مفرط آنان جهت برقراری روابط حسنه با صهیونیست ها شده است. همین مسئله موجب شده تا ارمنی ها با تشدید تنش ها در روابط آنکارا با تل آویو، پیش قدم شده و در راستای ترمیم روابط با اسرائیل بکوشند.


برقراری روابط مستحکم میان دو طرف برای صهیونیست ها نیز مفید به فایده خواهد بود. روابط حسنه با ارمنستان منجر به جلب نظر مساعد ده ها هزار مسیحی و ارمنی ساکن در سرزمین های اشغالی و کرانه باختری خواهد شد.


نیاز مبرم ارمنی ها به جلب حمایت یهودی ها

از دولت روسیه به عنوان بزرگترین متحد منطقه ای وجهانی ارمنستان نام برده می شود. از سویی دیگر، لابی ارمنی ها به عنوان یکی از لابی های قدرتمند خارجی مستقر در ایالات متحده آمریکا به حساب می آید. با این حال و با وجود حضور لابی فوق الذکر، ایالات متحده در مناقشه میان ارمنی ها با تُرک ها، عموما طرف تُرک ها را گرفته و از برقراری مناسباتی مستحکم با ارمنی ها پرهیز نموده اند. عدم پذیرش نسل کشی ارامنه توسط کنگره آمریکا در همین راستا ارزیابی می شود. عضویت ترکیه در ناتو بسان هم پیمان کلیدی آمریکا را می توان یکی از عوامل کلیدی عدم نزدیکی روابط ایروان_واشنگتن قلمداد نمود.


از جمله دلایل برقراری مناسبات گرم میان ارمنستان با دولت اسرائیل را می توان بهره گیری ارمنی ها از نفوذ یهودیان در آمریکا برداشت نمود. جایگاه بالا و نفوذ بی حد و حصر صهیونیست ها در اتخاذ سیاست ها در واشنگتن، زمینه مناسبی را برای تلطیف روابط آمریکا با ارمنی ها فراهم خواهد نمود. تشدید اختلاف های مقطعی میان آمریکا با ترکیه و فشار دولت های اروپایی و در راس آنها فرانسه و آلمان بر آنکارا جهت عدول مواضع اردوغان در مدیترانه شرقی، فرصت مناسبی را برای یارگیری ارمنی ها فراهم ساخته است، امری که یهودیان در تحقق آن ید طولایی داشته و می توانند به تقویت موضع ایروان در میان متحدین اروپایی و آمریکایی شان یاری برسانند.


همسایگی با ایران

از جمله ادله کلیدی حضور پررنگ اسرائیل در جمهوری آذربایجان را می توان به همسایگی این جمهوری با ایران نسبت داد. جمهوری یاد شده در خلال سه دهه اخیر، به مکانی امن برای حضور نظامی و امنیتی اسرائیل و آمریکا تبدیل شده و جاسوسان موساد جهت جاسوسی از ایران، مکررا به باکو رفت و آمد دارند. همین مسئله موجب نزدیکی فزاینده صهیونیست ها به دولت آذربایجان و حمایت نظامی از دولت این کشور شده است.


موضع ایران در جنگ قره باغ و حمایت تهران از موضع ارامنه در این مناقشه، بر انگیزه تل آویو جهت برقراری روابط مستحکم با باکو افزود. در سوی دیگر ماجرا اما ارامنه قرار دارند که از سمت شرق و غرب توسط ترکیه و آذربایجان محاصره شده و از مرز 39 کیلومتری این کشور با ایران به عنوان یکی از معدود گلوگاه های تنفس ارمنستان نام برده می شود.


ضرورت تداوم حمایت تهران از ارمنی ها موجب شده تا ایروان در خلال سه دهه اخیر در برقراری رابطه با رژیم صهیونیستی رغبت بالایی نشان ندهد. نگرانی از تغییر موضع تهران را می توان مهمترین نگرانی سیاست خارجی ارمنی ها در مقطع کنونی و پس از ترمیم روابط ایروان-تل آویو دانست. همین مسئله موجب شده تا تحلیلگران منطقه ای با شک و تردید فراوان نسبت به ارتقای روابط دو طرف بنگرند. از همین روست که به باور این ناظرین منطقه ای، ترمیم روابط طرفین، بیش از آنکه بر گرفته از تحولی استراتژیک در سیاست خارجی آنها قلمداد شود، متاثر از اقدامات تاکتیکی آنها، جهت اخذ منافع حداکثری و هشدار به رقبای منطقه ای شان قلمداد شود.

 

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده